این وبلاگ زیر نظر مجمع جوانان مسجد و مجتمع فرهنگی منتظریه می باشد. از اهداف این وبلاگ و گروه جلب رضایت امام عصر(عج) و ارتقاء سطح دانسته های دینی و آشنایی با عصر ظهور می باشد. امید است با همکاری شما دوستان موجبات ظهور آن امام رئوف را فراهم سازیم.
آقای من! مولای غریب و تنهای من! پدر مهربان اهل عالم! می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبانت، غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند. من از تصویر این غربت و غم ناتوان ام.
… از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ (1) از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دور دست ها تبعیدمی کنند؟ از آنها که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟
… از خود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد. می خواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی؛ می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری؛ می دانم در همان لحظه ها، روزها و سال های غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورادور مرا زیرا نظر داشتی … العفو … العفو!
روز دهم ذیحجه، روز عید قربان است و بسیار روز شریفی است و اعمال آن چند چیز است:
1- غسل . که در این روز سنّت مؤکد است و بعضی از علماء واجب دانستهاند.
2- اقامه نماز عید قربان، به همان نحو که در عید فطر ذکر شده است. اما در این روز مستحب است که بعد از نماز، با گوشت قربانی افطار شود.
3- خواندن دعاهائی که وارد شده پیش از نماز عید و بعد از آن و در اقبال ذکر شده و شاید بهترین دعاهای این روز، دعای چهل و هشتم صحیفه سجادیه باشد که اوّل آن "اَللّهُمَّ هذا یَوْمٌ مُبارَکٌ" است.
4- خواندن دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه که اینگونه آغاز میشود: "یا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لا یَرْحَمُهُ الْعِبادُ".
ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمىرسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ میگردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.
و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.
از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.
از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مىگویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مىشودپس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».
ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفتهاى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمىداند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماههاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.
پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزهداران آن نائل مىگردم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدتها و هولهاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشدهر روز صدمرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .
قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که میتوانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید .
4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.
5- از نبی مکرم اسلام روایت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید .
6- روایت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: "أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دستها را بلند كند و بگوید: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس نكند .
7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ " گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد .
8-سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت كرده كههر كس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند.
9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و آیة الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه این نماز را گزارده تا روزى كه بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیهای كه خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .
10- سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا كه روایت شده هر كس در یكى از ماههاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.
11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است كه: هر كس در یك شب از شبهاى ماه رجب ده ركعت نماز به این نحو که در هر ركعت حمد و قل یا ایها الكافرون یك مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را میآمرزد.
چون روز پنجشنبه نهم محرم الحرام رسيد شمر ملعون با نامه ابن زياد لعين در امر قتل امام عليه السلام به كربلا وارد شد و آن نامه را به ابن سعد نمود، چون آن پليد از مضمون نامه آگه گرديد خطاب كرد به شمر و گفت مالك وَيْلَكَ خداوند ترا از آبادانيها دور افكند و زشت كند چيزي را كه تو آوردهاي، سوگند با خداي چنان گمان ميكنم كه تو بازداشتي ابن زياد را از آنچه من بدو نوشتم و فاسد كردي امري را كه اصلاح آن را اميد ميداشتم والله حسين آنكس نيست كه تسليم شود و دست بيعت به يزيد دهد چه جان پدرش علي مرتضي در پهلوهاي او جا دارد، شمر گفت اكنون با امر امير چه خواهي كرد؟ يا فرمان او بپذير و با دشمن او طريق مبارزت گير و اگرنه دست از عمل بازدار و امر لشكر را با من گذار، عمر سعد گفت لا وَلا كَرامَهَ لَكَ من اينكار را انجام خواهم داد تو همچنان سرهنگ پيادگان باش و من امير لشكرم، اين بگفت و در تهيه قتال با جناب سيدالشهداء عليه السلام شد.
عمر بن سعد چون از كار شهادت امام حسين عليه السلام پرداخت نخستين سر مبارك آن حضرت را به خولي (به فتح خاء و سكون واو و آخره ياء) بن يزيد و حميد بن مسلم سپرد و در همان روز عاشورا ايشان را به نزد عبيدالله بن زياد روانه كرد خولي آن سر مطهر را برداشت و به تعجيل تمام شب خود را به كوفه رسانيد، و چون شب بود و ملاقات ابن زياد ممكن نميگشت لاجرم به خانه رفت.
طبري و شيخ ابن نما روايت كردهاند از نوار زوجه خولي كه گفت آن ملعون سر آن حضرت را در خانه آورد و در زير اجّانه جاي بداد و روي به رختخواب نهاد. من از او پرسيدم چه خبر داري بگو، گفت مداخل يك دهر پيدا كردم سر حسين را آوردم، گفتم واي بر تو مردمان طلا و نقره ميآورند تو سر حسين فرزند پيغمبر را، به خدا قسم كه سر من و تو در يك بالين جمع نخواهد شد. اين بگفتم و از رختخواب بيرون جستم و رفتم در نزد آن اجّانه كه سر مطهر در زير آن بود نشستم، پس سوگند با خدا كه پيوسته ميديدم نوري مثل عمود از آنجا تا به آسمان سر كشيده، و مرغان سفيد همي ديدم كه در اطراف آن سر طيران ميكردند تا آنكه صبح شد و آن سر مطهر را خولي به نزد ابن زياد برد. مؤلف گويد: كه ارباب مقاتل معتبره از حال اهلبيت امام حسين عليه السلام در شام عاشورا نقل چيزي نكردهاند و بيان نشده كه چه حالي داشتند كه چه بر آنها گذشته تا ما در اين كتاب نقل كنيم، بلي بعض شعراء در اين مقام اشعاري گفتهاند كه ذكر بعضش مناسب است. صاحب معراج المحبه گفته:
حضرت زينب (عليها السلام) كه شوهر داشتند ، چگونه به كربلا رفتند؟ چرا فرزندانشان را به همراه بردند و چرا شوهرشان، ايشان را همراهي نكرد؟
پاسخ :
حضرت زينب با اجازه شوهرش عبدالله بن جعفر به كربلا رفت . عبدالله بن جعفر نه تنها به حضرت زينب اجاز? حضور در كربلا را داد، بلكه به دو فرزند خويش اجازه داد همراه حضرت زينب (س) در كربلا حضور يابند.
مرحوم شيخ مفيد مينويسد: وقتي خبر شهادت حسين(ع) و عون و محمد (فرزندان عبدالله بن جعفر)، در مدينه به گوش عبدالله رسيد، گفت: "انا لله و انّا اليه راجعون" يكي از غلامان وي در مقام تأسف برآمدو گفت: اين مصيبت از ناحيه حسين به ما رسيد!
عبدالله بن جعفر از سخن او سخت ناراحت شد و برآشفت و با كفش خود بر سر او زد و گفت: آيا دربار? حسين(ع) چنين ميگويي؟! به خدا سوگند! خودم نيز آرزوداشتم هرگز از او جدا نشوم. اگر در كربلا حضور داشتم، در ركاب او ميجنگيدم تا شهيد شوم؛ زيرا او شايسته است جان فدايش شود. آري فرزندان من همراه برادرم و پسر عمويم كشته شدهاند و مواسات نموده اند و به پاداش صابران هم دست خواهند يافت.
آن گاه عبدالله متوجه اهل مجلس شد و گفت: شهادت حسين به ما عزّت بخشيد . اگر چه نتوانستم در ركاب حسين فداكاري كنم. اما فرزندانم با جانبازي خود حسين (ع) را خوب ياري كردند.(1)
نگرش و رويكرد عبدالله نشان از آن دارد كه وي آرزوي شركت در قيام امام را داشت، ولي برخي از عوامل مانع از حضور وي در كربلا شده است.
عبدالله بن جعفر، پس از شهادت عموي خود امام علي(ع) شديداً مطيع امام حسن و امام حسين(ع) بود و هيچ
گاه در آشكار و پنهان مخالف دستور آنان عمل نميكرد، بلكه وقتي "معاويه" دختر عبدالله "ام كلثوم" را براي يزيد خواستگاري كرد، اختيار ازدواج آن دختر را به امام حسن و امام حسين(ع) واگذار نمود.
شايد علت نرفتن او به كربلا اين بود كه امام، قيام را بر وي واجب نكرد، بلكه همان طور كه دربار? ديگران معمول داشت، اختيار قيام را به خود عبدالله گذاشت.
ثانياً شايد عبدالله تشخيص داد ماندن او درمدينه ازجهات مختلفي كه براي ما روشن نيست، به صلاح و مصلحت نزديكتر است ، ولي در عين حال ، اگر حسين (ع) قيام و خارج شدن را واجب ميكرد، زودتر از ديگران ، دستور حسين(ع) را به مرحل? عمل در ميآورد.(2)
برخي ديگر احتمال دادند كه عبدالله بدان جهت به كربلا نرفت كه زينب (ع) فارغ البال تر بتواند رسالت خويش را در پيام رساني خون شهيدان عملي سازد.(3)
پي نوشتها:
1.ارشاد مفيد، ص 248، بحار الانوار ، ج 45، ص 123.
2.بانوي شجاع زينب كبري، ص 72 ، به نقل از : احمد صادقي اردستاني ، زينب قهرمان، ص 94 - 95.
در ميان اقوال مورخان دربارة چگونگي دفن حضرت سيد الشهداء ـ عليه السّلام ـ و ياران باوفاي آن حضرت اندك تفاوتي، ديده ميشود؛ جهت روشن شدن موضوع به تشريح بعضي از آنها ميپردازيم:
الف. مرحوم مفيد پس از ذكر اسامي هفده نفر از شهيدان بنيهاشم كه همگي از برادران و برادرزادگان و عموزادگان امام حسين ـ عليه السّلام ـ بودند، ميفرمايد: آنان پايين پاي آن حضرت در يك قبر (گودي بزرگ) دفن شدند و هيچ اثري از قبر آنان نيست و فقط زائران با اشاره به زمين در طرف پاي امام ـ عليه السّلام ـ آنان را زيارت ميكنند و علي بن الحسين ـ عليهم السّلام ـ (علي اكبر) از جملة آنان است، برخي گفتهاند: محل دفن علي اكبر نسبت به قبر امام حسين ـ عليه السّلام ـ نزديكترين محل است.
پرسش : شهادت امام حسین(ع) عمل اختیاری بود یا مقدّر شده بود؟
پاسخ : قبل از پاسخ، ابتدا لازم است معنای قضا و قدر را بیان کنیم. قََدَر یعنی اندازه و اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی. تقدیر در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده، آن را بر اساس اندازه گیری و محاسبه و سنجش قرار داده است. قضا یعنی حکم و حتمیت. در نظام آفرینش، موجودات از چندین اه ممکن است به وجود بیایند، مثلاً اگر به خانة شما از چند کوچه راه باشد، ورود به آن جا از چند راه ممکن است. حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب یکی از آنها فراهم شد و تنها همان تحقق یافت، این مرحله را قضا می نامند.
پرسش : آيا عمامه، شمشير و اسب امام حسين(ع) همان عمامه و شمشير و اسب پيامبر بود؟ توضيح دهيد.
پاسخ : بحث را در دو بخش پي ميگيريم: الف: در رواياتي كه از اهلبيت ـ عليهم السلام ـ رسيده تصريح شده است كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ كتاب و سلاح را كه از مختصّات ائمه ـ عليهم السلام ـ بعد از آن حضرت به شمار ميرود به أميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ سپرد امام علي ـ عليه السّلام ـ آن را به امام حسن ـ عليه السّلام ـ و همينطور هر كدام از آنان كتاب و سلاح را به امام بعد از خود تحويل دادهاند؛ از جمله:
يك: سليم بن قيس گفت: أميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ در هنگام وصيّت كتاب و سلاح را به امام مجتبي ـ عليه السّلام ـ داد و فرمود: پسرم، رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به من دستور داده است كه كتاب و سلاح را به تو تحويل دهم، همانطور كه پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به من وصيّت كرد و كتاب و سلاح را به من داد و تو بايد آن را به برادرت حسين تحويل دهي.
دو: در جنگ صفين أميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ به قنبر فرمود: نيزة رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ را كه لمس شدة به دست آن حضرت است (برايم) بياور، آن را امام حسن ـ عليه السّلام ـ از من به ارث ميبرد و لكن به كار نميگيرد و در دست حسينم شكسته خواهد شد.
روزها همچنان از پی هم میگذرند و دوباره محرم با آن حال و هوای سحرانگیزش از راه میرسد. دوباره عطر خوش حسینی به مشام میرسد و نوای «یاحسین» گوش جان را نوازش میدهد. زمزمهای كه همواره ورد زبان ملت ایران بوده و با نشأت گرفتن از زمزمهها و نام حسین(ع) بود كه توانستند چنان حوادثی را بیافرینند به طوری كه با گذشت زمان هنوز فعل حسینیشان در اذهان حك شده باقی مانده است.
گروه بینالملل مشرق - روزنامه آمریکایی "وال استریت ژورنال" در گزارشی درباره تهدیدات اخیر "باراک اوباما"، رئیس جمهوری آمریکا در تجاوز نظامی علیه سوریه نوشت که واشنگتن فرمانی از یکی از مسئولان ایرانی به دست آورده که در آن به نیروهای مستقر در عراق دستور داده است، در صورتی که «باراک اوباما»، رئیس جمهوری آمریکا به سوریه تجاوز کرد، منافع آمریکا در عراق را مورد حمله قرار دهند
این روزنامه آمریکایی به نقل از مسئولان این کشور که نخواست نامشان افشا شود، نوشت که از جمله اهداف احتمالی ایران در عراق سفارت آمریکا در بغداد خواهد بود. وال استریت ژورنال در ادامه افزوده بود که این مسئولان بیش از این توضیحی درباره دیگر اهداف احتمالی ایران در عراق ندادند. این روزنامه آمریکایی تاکید کرده بود که این فرمان ایرانی در روزهای اخیر گرفته شده و سردار "قاسم سلیمانی"، فرمانده سپاه قدس آن را داده است. در تو ضیح این نامه هم وال استریت ژورنال نوشت که در این نامه از نیروهای حامی و تایید کننده ایران در عراق خواسته شده در آمادگی کامل برای هرگونه واکنش قدرتمند در پاسخ به تجاوز آمریکا به سوریه باشند.
از سوی دیگر وزارت خارجه آمریکا با صدور بیانیه ای از اتباع این کشور خواست از سفر به عراق جز در موارد ضروری خود داری کنند و دلیل این امر ناامنی های حاکم بر این کشور بیان کرده که از جمله دلایل آن فعالیت گروه های سلفی تکفیری و خشونت های مستمر طایفه ای و مذهبی حاکم بر این کشور است که از سال 2008 تاکنون به شکل بی سابقه ای در این کشور افزایش یافته و تشدید شده است
ه گزارش «شیعه نیوز»، باری دیگر نماینده پارلمان حزب العراقیه عراق "احمد علوانی" بر تریبون های الرمادی ظاهر شد و به توهین های خود نسبت به شیعیان ادامه داد.
وی که در جمع تظاهر کنندگان الرمادی و در میدان های موسوم به میدان های کرامت سخن می گفت در ادامه توهین و جسارت های خود گفت: پس از ازبین بردن مرقد[حضرت] زینب [سلام الله علیها]، بدون کوچکترین رحمی برخی شیعیان عراق -که وی آنها را عمال ایران در این کشور خواند- را سر خواهیم برید.
پس از پخش سخنان ناشایست علوانی توسط شبکه "عراق القانون"، کمال ساعدی نماینده پارلمان عراق و عضو فراکسیون دولت قانون خواهان اخراج علوانی از پارلمان این کشور و محاکمه وی به دلیل اظهارات مستمر ضد شیعی اش شد.
شایان ذکر است که "علوانی چندی پیش در مصاحبه با شبکه ماهوارهای بغداد و در توهینی آشکار، شیعیان عراق را به مزدوری ایران متهم و آنان را خوک و بزدل توصیف کرده بود". هم چنین چندی پیش سازمان اطلاعات یک دولت عرب منطقه، سندی محرمانه را به سازمان اطلاعات روسیه تحویل داد، که در آن اسامی کسانی که از دولت قطر رشوه دریافت کرده تا در جهت سرنگونی حکومت نوری مالکی تلاش و نیز به ایجاد فتنه در عراق دامن بزنند، را ذکر کرده بود. اسامی این اشخاص در روزنامه روسی "تریبونا" منتشر شد.
در این سند اغلب شخصیت های بارز مخالف حکومت عراق و مبالغ دریافتی آن، به چشم می خورد، که از آن جمله می توان به: اسامة نجيفي 4 میلیارد دلار، رافع عيساوي 800 مليون دلار، شيخ احمد ابو ريشة 500 مليون دلار، شيخ حاتم علي سليمان 500 مليون دلار، اياد سامرائي 500 مليون دلار، احمد علواني 200 مليون دلار و... اشاره کرد.
به گزارش شیعه آنلاین، رسانه های عرب زبان دقایقی پیش از وخیم شدن حال ملک "عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود" پادشاه عربستان سعودی و انتقال وی به بیمارستان خبر دادند.
در همین راستا پایگاه الجوار ضمن اعلام این خبر، نوشت: در پی وخیم شدن حال پادشاه سعودی و انتقال او به بیمارستان، "خالد بن عبدالعزیز التویجری" رئیس کاخ پادشاهی سعودی، اداره کشور را بطور مؤقت در دست گرفت. گفته می شود یک تیم پزشکی متشکل از شش پزشک متخصص، به طور پیوسته ملک "عبدالله آل سعود" را زیر نظر قرار داده اند. یکی از این پزشکان اعلام کرده که پادشاه سعودی در حال حاضر از بیماری قند، فشار و قلب رنج می برد. شایان ذکر است ملک "عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود" در حال حاضر 89 سال سن دارد. او متولد 1924 میلادی بوده است. وی ششمین پادشاه عربستان از زمان تأسیس حکومت سعودی توسط پدرش، ملک "عبدالعزیز بن سعود آل سعود" است. او در سال 2005 میلادی بعد از مرگ برادر بزرگترش، ملک "فهد بن عبدالعزیز" پادشاه عربستان شد
به گزارش مهر به نقل از خبرگزاری معا نوشت: نظامیان ویژه ارتش رژیم صهیونیستی صبح امروز به مسجد الاقصی یورش بردند و به طور گسترده در صحن آن مستقر شدند. نظامیان، مسجد الاقصی را به طور کامل بستند و زمینه را برای یورش صهیونیست ها آماده کردند
نظامیان ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی در همین راستا سه جوان فلسطینی را که در صحن مسجد الاقصی حضور داشتند، بازداشت کردند. یورش نظامیان صهیونیست به مسجد به درگیری با این جوانان منجر شد که بر اثر آن سه نفر از نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی به دلیل پرتاب سنگ از سوی فلسطینی ها زخمی شدند.
نظامیان صهیونیست همچنین برای متفرق کردن فلسطینی هایی که در مسجدالاقصی حضور داشتند از گاز فلفل استفاده کردند. گفته می شود پلیس رژیم صهیونیستی از ورود تمام شهروندان فلسطینی با هر سن و جنسیتی به داخل مسجد جلوگیری می کند. همچنین مانع از برگزاری کلاس های آموزشی طلاب دینی در مسجد الاقصی شده است که تعداد آنها بیش از 500 نفر است.
اقدامات رژیم صهیونیستی در آستانه "عید العرش" صهیونیست ها انجام می شود
همه ما می دانیم که او روزی خواهد آمد و این قافله سرگردان بشری را به ثبات و آرامش خواهد رساند و همه ما نیز شنیده ایم که این حضور بسیار نزدیک است و رایحه ظهور از تمام جهان به مشام می رسد؛ اما
آیا به راستی، خود را برای این رویارویی عظیم آماده کرده ایم؟
آیا امروز و هم اینک، خود را برای سربازی و یاری امام زمان خویش آماده می دانیم؟
در روايات اسلامي آمده است که هنگام ظهور حضرت قائم (عج) زره ي رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلّم با ايشان است و بر بدن هيچکس اندازه نيست مگر بر قدّ شريف حضرت مهدي (عج) همانگونه که تنها بر بدن پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلّم اندازه بود. («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 2، ويژگي 31)
امام قائم (عج) همچون پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله نخست اعلان دعوت مي کند و در آغاز ظهور، پيامش را به جهانيان مي رساند، در اين ميان عدّه اي دعوتش را مي پذيرند ولي عدّه اي ديگر کار شکني و توطئه گري کرده و به مخالفت بر مي خيزند، امام (عج) در برابر اينها قيام مسلّحانه مي کند.
امام جواد عليه السّلام در ضمن حديثي مي فرمايد:
«وقتي که 313 نفر ياران خاصّ امام قائم (عج) به خدمتش در مکّه رسيدند، حضرت دعوتش را به جهانيان آشکار مي سازد (يعني ظهور مي کند) و وقتي که اين تعداد به ده هزار نفر رسيد، به اذن خداوند متعال قيام مسلّحانه مي کند (خروج مي نمايد).» («بحار الانوار»، ج 52، ص 283)
در روايات آمده است: يکي از نشانههاي برپايي قيامت، «طلوع خورشيد از مغرب» است.
اميرالمؤمنين عليعليه السلام به نقل از پيامبرصلي الله عليه وآله ميفرمايد: «به ناگزير ده چيز قبل از قيامت رخ خواهد داد: سفياني، دجّال، ودود و جنبنده، خروج قائمعليه السلام، طلوع خورشيد از مغرب، نزول حضرت عيسيعليه السلام، خسف به مشرق، خسف به جزيرة العرب و آتشي که از چاه عدن بيرون ميآيد و مردمان را به محشر سوق ميدهد». [1] البته طلوع خورشيد از مغرب به عنوان امري حتمي معرفي شده است. [2] .
شيخ مفيدرحمه الله درباره چگونگي اين اتفاق نوشته است: «خورشيد هنگام ظهر در آسمان راکد ميشود و ساعتي چند تا به هنگام عصر پيدا نباشد، آن گاه از مغرب آشکار گردد». [3] .
اگرچه عدهاي اين امر را بعيد پنداشته و گفتهاند: مستلزم در هم ريختن و از هم پاشيدن نظم جهان و تغيير در حرکت منظومه شمسي خواهد بود و نتيجه گرفتهاند که با اصول حاکم بر نظام طبيعت، ناسازگار است؛ ولي به نظر ميرسد اين امر همانند بسياري ديگر از امور، از آيات الهي خواهد بود. به علاوه نظير اين اتفاقات قبلاً نيز در آسمان رخ داده که از جمله آنها «ردّالشَّمس» براي يوشع بن نون بوده است. [4] .
در برخي ديگر از گفتهها آمده است...
در روايات فراواني گفته شده است: درآستانه ظهورجنگهاي خونينفراواني رخ خواهد داد که جمعيت بسياري از مردم به قتل خواهند رسيد. از اين مرگ به عنوان «مرگ سرخ» ياد شده است.
حضرت عليعليه السلام در اين باره فرمود:
«بَيْنَ يَدَيَّ القائِمِ مَوْتٌ اَحْمَرٌ وَمَوْتٌ اَبْيَضٌ وَجَرادٌ في حينِهِ وَجَرادٌ فِي غَيرِ حينِهِ اَحْمَرٌ کَاَلْوانِ الدَّمِ فَاَمّا المُوتُ الاَحْمرُ فَالسَّيفُ وَاَمّا المَوتُ الاَبيَضُ فَالطّاعُونُ»؛ «در آستانه قيام قائم، مرگ سرخ، مرگ سفيد و ملخهايي به هنگام و ملخهايي نابههنگام سرخ، همچون خون خواهد بود. اما مرگ سرخ پس [کشته شدن با] شمشير است و مرگ سفيد به وسيله طاعون است». [1] .
«فراگير شدن ظلم و جور»، از نشانههاي معروف ظهور حضرت مهديعليه السلام است. اين نشانه در روايات بسيار، به چشم ميخورد. در بعضي به همين عنوان کلي، مورد اشاره قرار گرفته؛ چنانکه در روايت معروفي - با سندهاي گوناگون - آمده است: «يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الاَرضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً»؛ [1] «خداوند به وسيله ظهور مهديعليه السلام زمين را پر از عدل و داد ميسازد، پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد».
گفتني است در اينجا سخن از زياد شدن ظلم و جور و گناه و کم شدن افراد صالحاست؛ نهاينکه همه مردمکافر شوند، ياافراد صالحاصلا وجودنداشته باشد! در همان زمان، که همه جا را تباهي فراگرفته وابرهاي تيرهگناه سايهافکنده، بايد افراد پاکباخته، متعهد وصالح، زمينه قيامآن حضرت راآماده سازند ودرحمايت از آن منجي بزرگ به جهاد برخيزند.
در روايات - در حالي که از زياد شدن ستم، به عنوان نشانه ظهور ياد شد - به اين نکته نيز اشاره شده که جامعه منتظر مهديعليه السلام، بايد در به پا داشتن ارزشها و مبارزه با ضد ارزشها، تلاش جدّي کرده، به تهذيب نفس بپردازند و... .
در برخي از روايات «خروج خراساني» به عنوان يکي از نشانههاي ظهور بيان شده است. اگر چه در اين روايات به روشني او معرفي نشده است؛ ولي برخي او را مردي از بنيتميم دانستهاند. [1] .
اغلب رواياتي که نام او را بردهاند، از خراساني همراه سفياني ياد کردهاند. امام صادقعليه السلام فرمود: «خُرُوجُ الثَّلاثَةِ الخُراساني وَالسُّفياني وَاليَماني فِي سَنَةٍ واحِدَةٍ فِي شَهْرٍ واحِدٍ في يَوْمٍ واحِدٍ وَلَيْسَ فيها رايَةٌ بِأَهْدَي مِنْ رايَةِاليَماني يَهدِي إِلَي الْحَقِّ» [2] ؛ «خروج خراساني، سفياني و يماني در يک سال و يک ماه و يک روز تحقق مييابد و در بين آنها پرچمي هدايتگرتر از يماني نيست که او به حق هدايت ميکند».
و در برخي روايات از خراساني و سفياني به دو اسب مسابقه تشبيه شدهاند که خراساني از مشرق و سفياني از مغرب به طرف کوفه در حرکتاند. [3] .
البته روايتي نيز از خروج او به عنوان يکي از نشانههاي حتمي قيام حضرت مهديعليه السلام ياد شده که به جاي خروج يماني ذکر شده است. [4] .
در فرهنگ مهدويّت از وجود «پرچمهاي سياه از خراسان» به عنوان نشانه ظهور ياد شده و درباره آن رواياتي چند از معصومينعليهم السلام نقل شده است. مضمون اين روايات آن است که پيش از ظهور امام مهديعليه السلام در منطقه خراسان (خراسان قديم، شامل: قسمتهاي زيادي از ايران، افغانستان، ترکمنستان، تاجيکستان و ازبکستان) انقلابي برپا ميشود و مردم در حالي که پرچمهاي سياه را به اهتزاز در آوردهاند، به حرکت در ميآيند. [1] .
پديدار شدن اين نشانه ظاهراً در آستانه ظهور و يا اندکي پيش از آن خواهد بود؛ به گونهاي که حضرت مهديعليه السلام آنان را به سوي خويش فرا ميخواند.
امام باقرعليه السلام ميفرمايد...
در آستانه ي ظهور حضرت مهدي (عج) نشانه هاي بسياري بروز مي کند که يکي از آنها، خروج «دجّال» است. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 397)
اصل دجّال را از اصفهان («بحار الانوار»، ج 52، ص 194) يا بجستان («منتخب الاثر»، ص 425) و يا خراسان («الملاحم و الفتن»، ص 126) نشان داده اند. او يک طاغوت حيله گر مانند سفياني است.
در روايات آمده که آن ملعون ادّعاي الوهيّت کرده و به وجود نحس او خونريزي و فتنه در عالم واقع مي شود. از اخبار چنين بر مي آيد که يک چشم او ماليده و ممسوح است و چشم چپ او در ميان پيشاني اش واقع شده و مانند ستاره مي درخشد و تکّه ي خوني در ميان چشم او واقع است. بسيار بزرگ و تنومند و داراي شکل عجيب و غريب و بسيار ماهر در سِحْر است. در پيش او کوه سياهي قرار دارد که به نظر مردم مي آيد، کوه نان است و در پشت سرش کوه سفيدي که از سِحْر به نظر مردم آبهاي صاف جاري مي آيد. او فرياد مي کند:
«اوْليايي أَنَا رَبُّکُمُ الْاَعْلي
: بندگانم من پروردگار بزرگ و والاي شما هستم». («منتهي الآمال»، باب 14، فصل 7)
براي دجّال خري قرمز رنگ است که طول آن 60 قدم و به اندازه ي ديد چشم است و چشم راستش کور است («عقد الدّرر»، ص 274). از هر موي خر دجّال، نغمه اي به گوش مي رسد و آن نغمات باعث جذب شدن مردم سست و ناپرهيزکار به اوست. («آخرين اميد»، ص 323)
«دجّال» از همه جا مي گذرد و فقط در مکّه و مدينه و بيت المقدّس قدم نمي گذارد. («الزام الناصب»، ص 74)
بيشتر پيروان او افراد يهودي زنازاده عربهاي بياباني هستند که تاج بر سر دارند. («عقد الدّرر»، ص 274)
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلّم درباره ي دجّال فرمود: «هر مؤمني که دجّال را ببيند آب دهان خود را به روي او بيندازد و سوره ي مبارکه حمد را بخواند براي اينکه سحر آن ملعون را دفع کند». («منتهي الآمان»، باب 14، فصل 7)
طبق نقل امام صادق عليه السلام، امير مؤمنان علي عليه السلام در ضمن خطبه ي طولاني فرمود: «حضرت مهدي (عج) با يارانش از مکّه به بيت المقدّس مي آيند و در آنجا بين آن حضرت و دجّال و ارتش دجّال جنگ واقع مي شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست مي خورند، به طوريکه از اوّل تا آخر آنها به هلاکت مي رسند و دنيا آباد مي شود». («اثباة الهداة»، ج 7، ص 176) بالاخره آن ملعون به دست مبارک حجّت عليه السلام با به دست عيسي بن مريم عليه السلام کشته مي شود. طبق روايتي، آن حضرت دجّال را در کُناسه ي کوفه به دار مي زند. و بر روايتي ديگر در فلسطين در کنار دروازه ي «لد» نزديک بيت المقدّس کشته مي شود. («خورشيد مغرب»، ص 74)
و در جاي ديگر ذکر کرده اند که در عقبه ي افيق شام به درک واصل خواهد شد. («نجم الثّاقب»، ص 189)
خروج دجّال در روايات اهل تسنّن و در تورات و انجيل نيز آمده است. برخي از نويسندگان اسلامي با توجّه به ريشه ي لغت «دجّال» آن را منحصر به يک فرد مخصوص نمي دانند بلکه آن را عنواني کلّي براي افراد پرتزوير و حيله گر که براي فريب مردم از هر وسيله اي استفاده مي کنند، مي دانند. («آخرين اميد»، ص 324)
در يکي از سايت هاي سني سعودي بحثي در مورد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف شده بود و در آن حديثي از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم آورده شده است.
در اين حديث که از کتاب "مستدرک الحاکم" نقل شده، آمده: عن عبد الله بن مسعود قال: أتينا رسول الله صلى الله عليه وآله فخرج إلينا مستبشرا يعرف السرور في وجهه، فما سألناه عن شئ إلا أخبرنا به، ولا سکتنا إلا ابتدأنا، حتى مرت فتية من بني هاشم فيهم الحسن والحسين، فلما رآهم التزمهم وانهملت عيناه! فقلنا يا رسول الله، ما نزال نرى في وجهک شيئا نکرهه! فقال: إنا أهل بيت اختار الله لنا الآخرة على الدنيا، وإنه سيلقى أهل بيتي من بعدي تطريداً وتشريداً في البلاد، حتى ترتفع رايات سود في المشرق فيسألون الحق فلا يعطونه، ثم يسألونه فلا يعطونه، فيقاتلون فينصرون! فمن أدرکه منکم ومن أعقابکم فليأت إمام أهل بيتي ولو حبوا على الثلج، فإنها رايات هدى يدفعونها إلى رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي واسم أبيه اسم أبي، فيملک الأرض، فيملؤها قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماًو.
مضمون اين روايت اين است: هنگامي که در مشرق زمين پرچم هاي مشکي رنگ برافراشته مي شود و در سرزمين حجاز – که سرزميني گرم و خشک است – برف مي بارد، ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نزديک خواهد بود.
گفتني است زمستان امسال يکي از بي سابقه ترين برف هاي طول تاريخ عربستان سعودي، در اين کشور باريده شد و تعجب همگان را برانگيخت.
سلام من به یوسف گمگشته دل زهرا و گل خوشبوی گلستان انتظار
ای دریای بیکران، آفتاب روشنی بخش زندگی من که از تلالو چشمانت که همانند خورشید صبحدم از درون پنجره های دلم عبور می کند و دل تاریک و سیاه مرا نورانی می کند.
تو کلید در تنهایی من! من تو را محتاجم.
بیا ای انتظار شب های بی پایان، بیا ای الهه ناز من، که من از نبودن تو هیچ و پوچم. بیا و مرا صدا کن. دستهایم را بگیر و بلند کن مرا. مرا با خود به دشت پر گل اقاقیا ببر. بیا و قدم های مبارکت را به روی چشمانم بگذار. صدایم کن و زمزمه دل نواز صدایت را در گوش هایم گذرا کن، من فدای صدایت باشم. چشمان انتظار کشیده من هر جمعه به یادت اشک می ریزند و پاهایم سست می شوند تا به مهدیه نزدیک خانه مان می روم و اشک هایم هر جمعه صفحات دعای ندبه را خیس می کند. من آنها را جلو پنجره اتاقم می گذارم تا بخار شود و به دیدار خدا برود. به امید روزی که شمشیرم با شما بالا رود و بر سر دشمنانتان فرود آید.
حضرت امام رضا - عليه السلام - پس از شهادت پدر بزرگوارش، در سال183 هجرى در 35 سالگى، عهده دار مقام مامتشد. دوره امامت ايشان بيستسال بود كه ده سال نخست آن با خلافت «هارونالرشيد»، پنجسال با خلافت «محمد امين» و پنجسال آخر با خلافت «عبدالله المامون» معاصر بود.
با شهادت امام موسى كاظم(ع)، سياست ضد علوى عباسيان با شكست مواجه شد. مردم بيش از پيش به اهل بيت عصمت(ع) گرايش پيدا كردند و اين گرايش حتى در ميان خانواده خلفا و درباريان نيز رسوخ كرد. چنانكه گويند: زبيده، همسر رشيد و نوه منصور و بزرگترين زن عباسى، شيعه شد و چون هارون الرشيد از آن آگاهى يافت، سوگند خورد كه طلاقش دهد. روايتشده است كه وقتى جسد مطهر امام كاظم(ع) را به جمع پاسبانان حكومت آوردند و با سخنان زشتخبر مرگ آن بزرگوار را اعلام كردند، سليمان، پسر منصور دوانيقى، فرزندان و غلامانش را فرمان داد جلوى اين كار را بگيرند. او، خود، با پاى برهنه در پى جنازه حركت كرد و قضيه را كتبا به اطلاع هارون الرشيد رساند. هارون در پاسخ گفت: اى عمو، صله رحم كردى، خداوند به تو پاداش نيك دهد؛ به خدا سوگند، سندى بنشاهك اين كار را به دستور ما انجام نداده است.
امروز مولاي ما كيست و چه كسي صاحب و مالك ماست و كيست كه بر ما حق آقايي دارد و ما به پذيرش ولايتش ملزميم ؟
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در خطبهي غدير او را اينگونه معرفي مي كنند :
ألا إن خاتم الائمه منا القائم المهدي
بدانيد آخرين امامان از ما قيام كنندهي مهدي است .
ألا إنه قد بشر به من سلف من القرون بين يديه
اوست كه پيشينيان از قرنهاي گذشته به او بشارت دادهاند .
ألا إنه الباقي حجه و لاحجه بعده ولا حق إلا معه و لانور إلا عنده
اوست كه به عنوان حجت باقي ميماند و بعد از او حجتي نيست ، هيچ حقي نيست مگر همراه او ، و هيچ نوري نيست مگر نزد او .
ألا و إنه ولي الله في أرضه و حكمه في خلقه و امينه في سره و علانيته (2)
بدانيد كه اوست ولي خدا در زمين و حكم كنندهي او بين خلقش و امين او بر نهان و آشكارش .
او همان امام زمان دوست داشتني ماست كه امروز به يمن نفسهايش زندهايم و به بركت لطفش رزق و روزيمان ميدهند . او همان امام زماني است كه نعمتي به عظمت او و منتي به سنگيني او به احدي عطا نشده ، او همان « آب رحيم » ، همان پدر مهرورز است .همان صاحب اختياري كه از ما به خودمان مهربانتر است و صلاحمان را نيكوتر ميشناسد و بيش از خود ما دلشوره و نگراني ما را دارد . اينگونه ، سروري و مالكيت او و غلامي و رقيت ما رابطهاي تكلف آور و زحمت خيز و از سر اجبار و اكراه نيست . پدر اختيار دارد براي فرزندش تصميم بگيرد ، به او امر و نهي كند ، به او مسئوليتي بدهد و از او اطاعت طلب كند . اما در عين حال به كودكش عشق مي ورزد و حواسش تماماً به اوست . زحمت او را ميكشد، پاي فرزندش پير مي شود و عمر و هزينه و امكانات ميگذارد . پس من و تو بردهي ائمه نيستيم كه خادم و غلام هستيم و اين بندگي و عبوديت را با دل و جان خريدهايم و عاشقانه پذيرفتهايم.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه متعلق به مجمع جوانان منتظریه می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...
به دلیل تازه تاسیس بودن این هیأت لطفا از هرگونه حمایتی دریغ نکنید تا مجالس عزاداری و شادی اهل بیت با شور و شوق هرچه بیشتر برگزار شود.
آدرس :مشهد ـ بلوار هاشمیه ـ هاشمیه 22
با تشکر فروان از توجه و حمایت شما
تلفن تماس 09151232819 آقای حسینی. ...